این موضوع کلی نیست ولی وجود داره. دلایلی که میارن شوخی و سرگرمی است و ممکن مشکلات شخصیتی و تربیتی هم در افراد وجود داشته باشه .چون انسان فهیم و با شخصیت به همه آفریدگان خدا با دیده احترام و عشق مینگرد.
انسان معتمد با خودش و دیگری روراست است و صادق .اهل سر کار گذاشتن نیست. در جهت خودسازی و زیباییهای باطنی گام برمیدارد و همواره خیر خواه است و در عمل هم میتواند ثابت کند و البته عمل مهمتر از حرف است.
منبع:نظر مدیر وبلاگ
- با دیدن هر زیبا رویی میتوان کمی فراتر رفت و زیبا آفرین را دید و ستود.
- جوانی که احساس میکند توان جنسی بالایی دارد میتواند با کمی آگاهی از این سطح انرژی
فراتر رفته این انرژی را تبدیل به انرژی عشق کند چون انرژی در جهان از بین نمیرود و قابل تبدیل
به انرزی دیگری است.
- ذر هر گونه احساس تنهایی و نیافتن یاری میتوان فرا تر رفت و احساس یکی بودن با جهان
و همه موجودات کرد در این حالت عشقی خالصانه نصیب انسان میشود.
-هنگام قدم زدن در خیابان در میان مردمان حتی تنها میتوان فراتر رفت و کل بشریت و جامعه و
اینکه همه خواه ناخواه رو بسوی خدا دارند را برای خود تداعی کرد.
- در یک رابطه عشقی به جای فقط به هم رسیدن و ایجاد وابستگی میتوان خاصیت بالا رفتن با عشق و خلوص یافتن با عشق را منش خود قرار داد.
مرد ۴۰ ساله:شده یکیو دوست داشته باشی ولی از بد روزگار مجبور باشی با یکی دیگه زندگی کنی؟اونم به اندازه تمام عمر.میخوام بدونم اینطور افراد کم هستن یا زیاد؟میشه با این وضع ادامه داد یا اینکه راه دیگه ای رو باید رفت؟
---------------------------------------------------------
باید بر خود و احساسات خود شناخت کافی داشت و ریشه این احساسات را هم دانست .درست است که اینها نیاز هستند ولی همه زندگی نیستند و انسان همانطور که میتواند با یک نفر احساس در آمیخته شدن و یکی بودن بکند میتواند با همه جهان و خدا رابطه نزدیک و رو به رشد داشته باشد که برای این نگرش البته باید ظرفیت کافی هم در خود ایجاد کرد.
به قول یگی از بزرگان برای یک ازدواج بیرونی موفق باید اول یک ازدواج درونی موفق داشت.
اگر نخواهیم با الفاظ بازی کنیم میشه گفت دوست داشتن چیزی معمولی تر است کسی که با افکار و روحیاتمان جور باشد دوست داریم ولی عشق همیشه با حس تعهد به یک نفر و زیبایی که در رابطه وجود دارد همراه است . روحانی است انسان را به ماورا میبرد و رشد میدهد.
منبع:نظر مدیر وبلاگ
در کل انسان باید در این جهان رابطه خود را با خالق ایجاد و مستحکم کندو دنبال درک واقعیت ها باشد.چون واقعیتهای عمیق زیادی در جهان هست و ما از آنها بیخبریم.
منبع:نظر مدیر وبلاگ
محبت و عشق دادن چیزی یک طرفه نیست هر چقدر محبت کنی و عشق بدهی همانقدر دریافت میکنی ولی اگر عشق بدهی بی انتظار چیزی را هم از دست نداده ای بلکه ناشی از ظرفیت درونی توست.
منبع:نظر مدیر وبلاگ
این حالت در خانمها بیشتر است ولی در مردان هم هست و نشانی از بلوغ احساسی وسلامت فرده به نظر من.چون هر کسی دلتنگ نمیشه.
منبع:نظر مدیر وبلاگ و اعضای سایت کلوب
http://www.cloob.com/answer/question/show/questionid/185602
عشق واقعی ، عشقیه که طرفت برای تو دل و جونشو بذاره و تو هم نخوای از این موقعیت سوء استفاده کنی .
عشق واقعی ، عشقیه که احترام گذاشتن به همدیگه رو دوطرف فراموش نکنن ( چه به خودشون چه به خانواده هاشون )
جلوی دیگران به هم بی احترامی نکنن و توی تنهایی بهم احترام بذارن .
منبع:نظر عضو سایت کلوب
عوامل زیادی به نظر من دخیل است خواست دو طرف رسیدن به سنی از نظر پختگی و یاری خداوند بطوری که انسان فکر می کنه اینجا شاید شانس هم دخیل باشه. به هر حال اینکه دو انسان که خیلی از نظر روحیات با هم نزدیک باشند مقابل هم قرار بگیرند میشه گفت کم پیش میاد پس اینجا هنر رابطه اهمیت پیدا میکنه .اینکه هر کدام در درک دیگری تلاش کنه و خود را بتونه جای دیگری بگذاره و دنیا را از پنجره نگاه او ببینه.
منبع:نظر مدیر وبلاگ
عشق و یا ازدواج موفق ارزشهای وسیله ای دارند و خودشان هدف نیستند .البته ازدواج یک تعهد سنگین است و باید برای سلامت روان و یک رابطه درآن دقت کافی شود.
اینگونه نیست که اگر ازدواجی هم موفق نبود فرد احساس شکست در کل زندگی کند باید توانایی ها و ابعاد دیگر زندگی خود را تکمیل کند.
منبع:نظر مدیر وبلاگ و دیگر اعضای کلوب
ایا دلبستگی میتونه یکی ازگزینه های زیرباشه؟
1/توهم
2/دلبستگی مفرط
3/یه احساس پاک که ازفطرت ادمها نشئت میگیره
4/عشق به دلیل ترشح هورمون های بدن انسان ونیازهای جنسی ایجادمیشود
جای تاسف داره که یک متخصص نمیاد تو کلوب و به سوالتی از این دست درست جواب بده. اما من در حد تجربه و مطالعه های خودم میگم:
عشق بین دو انسان با کم کم آشنا شدنشان با هم ایجاد میشه یعنی روح آنها به هم نزدیک میشه که اگر سنخیتهای روحی هم بینشان باشه خوب طبعا خیلی احساس نزدیکی با هم میکنند.تمام آنها که اگاهانه به هم عشق میورزند بخصوص یک مرد و زن برای نزدیکی روحیات و مکمل بودنشان است برای همین از دور بودن با هم می نالند .
عشق یک طرفه هم گاهی خوب است چون انسان می بیند طرف مقابل ارزش یاد کردن و توجه دارد البته تا حدی خوب است یعنی تا وقتی که اگاهانه بوده و باعث صفای روح و رشد شود.
عشق یک طرفه بهترین دلیل برای توانایی فرد برای فرا رفتن از خود و دور شدن از خودخواهی است.
منبع:نظر مدیر وبلاگ
برخی رویا را با خواست و آرزو تداخل می دهند و یکی میدانند ؛که به نظر من میتواند اینها باشد
ولی خوب و سازنده نیست و گاهی هم آزار دهنده است . اگر آدم ببیند به آنها نمی رسد.
رویا می تواند شامل تلاشی برای درک واقعیت ها باشد .یعنی انسان از رویا مدد می جوید تا
واقعیت ها را درک کند یا از چیزی که خوب و زیباست طرح و تصوری قبلی داشته باشد.
رویا می تواند توانایی و قابلیت فرد باشد برای ورود به جهان کس دیگر و درک بهتر او یا در
حالت کلی ورود به جهان مردها یا مثلا زنها. و واقعا هم این توانایی ؛ توانایی خوب و مفیدی است.
به نظر من در این مورد فرد خودش طالب است و میخواهد و خدا هم یاریش میکند.
بعضی رویا ها حضور و بهانه کسی را میطلبد تا تمام و کمال شود؛مثل رویای عشق و یکی
شدن با زن یا مردی که دوست داریم یا در خیال خود ساخته ایم. شاید این امکان فراهم
نشود هیچ وقت . ولی داشتن این رویا همیشه بهتر از نداشتن آن است. چون تو در مسیر
درک واقعیت قدم برداشته ای و مهم همین است.
منبع:نظر مدیر وبلاگ
انسان موجودی اجتماعی است و حرکت تکاملی او در جامعه صورت میگیرد.
به قول یکی از بزرگان رابطه انسان و خداوند از رابطه انسان و انسان جدا نیست که به زیبایی مفهوم این موضوع را روشن میکند یعنی من با نگاه و رابطه عمیق با هر انسانی نگاهی هم به خالق همه انسانها میکنم و نگاهی به خودم میکنم یعنی دیگری آینه من میشود.
اهداف دیگری هم هست برای یک خانم که بخواهد با دنیای مردها اشنا شود و با عقایدشان آشنا شود و نیز یک مرد همینطور.
یک هدف دیگر میتواند استفاده از تجربیات دیگران باشد یا آشنایی بیشتر برای یک ازدواج بهتر.
که البته به دلیل محدیتهای جامعه ما خانمها به جامعه های مجازی برای این منظور بیشتر رجوع میکنند.
منبع:
عشق ماندگار است و با تعهدی عمیق به زیبایی که در طرف و کلا در یک رابطه میبینیم همراه است.
عشق میدهد بی درخواست و توقع و از آن طرف اگر گرفت شاکر است و اگر پاسخی ندید چیزی از دست نداده است.
معمولا دو طرفه و سازنده است و آگاهانه.
هوس گذرا و فقط ناشی از جوششی درونی است که با آگاهی
و واقعبینی همراه نیست.دنبال کسب است نه دادن و بخشش.
منبع: نظر مدیر وبلاگ
انسان منطقی واقعیتهای موجودش را میبیند و مرزی بین رویا و واقعیت قایل است و توانایی های
خود را میشناسد و بر اساس ان اهداف زندگیش را تعیین میکند.
نمی توان گفت انسان منطقی انسانی بی احساس است فقط واقعیتها را بیشتر میبیند.
به دلیل قدرت تحلیل بالا مسایل را قاطی نمیکند و هر چیز را در جایگاه خودش و انطوری که هست میبیند.